کارواشتغال زنان
دورک شاهپوری
سال اقتصادمقاومتی ،تولیدواشتغال

کار زن را نباید با اشتغال زن یکسان دانست چرا که :

کار زن در تمامی تاریخ وجود داشته، در حالی که اشتغال زن پدیده ای جدید است در جوامع روستایی وعشایری کار زن بیشتر به چشم می خورد .آنگاه که خانواده هم واحد تولیدی است وهم واحدمصرفی،طبیعی است کار زن چشمگیر خواهد بود .

کار زن زمان مشخصی ندارد ، زن در خانه از صبحگاهان تا دیر گاه شب به کار می پردازد.

کار زن معمولا در خانه صورت می گیرد ، حال آنکه اشتغال زن در خارج از خانه است.

کار زن دستمزد شخصی ندارد حال آنکه اشتغال زن ، با انتظام زمانی ودستمزد مشخصی همراه است که فقط در اختیار زن قرار دارد .

در کار زن ، فراورده های تولید شده،به هنگام تبدیل به پول ، در اختیار مرد قرار می گیرند ،در حالی که در اشتغال زن،در آمد ناشی از کار زن صرفاً متعلق به اوست .

با اشتغال زن ، مرد نیز باید به خانه آید و تقسیم کار درخانه دچار تغیراتی چند شود:در صورتی که چنین نیست .در هیچ جای جهان،با خروج زن از خانه شاهد بازگشت مرد به آنجا نیستیم .بدین سان،زن هم بار کار در خانه و هم کار ناشی از اشتغال خارج از خانه را به دوش می کشد واین امر می تواند موجبات فرسودگی زود رس زن را فراهم سازد .

اشتغال زن پدیده ای مجرد نیست.باید به همرا ه آن سازمان های مؤید و مکمل (نظیر مهد کودک ،شیر خوارگاه و...)پدید آید .در غیر این صورت،شاهد از هم پاشیدگی حیات خانوادگی خواهیم بود .

با اشتغال زن باید،نوعی تقسیم کار در خانه صورت گیرد.لیکن عواملی چند مانع تحقق چنین هدفی می شوند:

۱- ارزش های متحجر (بسیاری از مردان از کار در خانه ابا دارند .نه بدان جهت که کار در خانه سخت است،بلکه بدان جهت که به زعم آنها کار در خانه عیب است وکسر شأن یک مرد.و در نهایت موجب فرو ریزی اقتدار در خانه می شود .)

۲- چند کاری (دنیای امروز با تعدد مشاغل مردا ن مواجه است.مردانی که دو یا گاه سه سازمان به کار می پردازند و یا اساساً صبح به کاری و عصر به کاری دیگر مشغول می شوند ، به یقین امکان مشارکت،جهت کار در خانه به همراه زن شاغل خود  را  ندارند.

با پیدایی جامعه دو جنسی(مرد- زنی)یا آنجا که می کوشند تفاوت های زن و مرد را به حداقل کاهش دهند،باز اشتغال زن صورت دیگری می یابد.در این جامعه مرد و زن هر دو تقاضای کار می کنند .به هر کس کار بهتر داده شد او شاغل می شود و دیگری کار در خانه و فرزند را سامان می دهد. این نوع اندیشه در کمتر جامعه ای در واقعیت چهره یافته است. فقط دو نوع جامعه بدان روی کرده اند:الف- جامعه کمونیستی به سبک مائو . در این جامعه تمامی کوشش ها در جهت نزدیک کردن زن و مرد ورای تفاوت های طبیعی بود. بدین صورت،زنان را به کارهای سخت نظیر(کار در معادن و...)و مردان را به کار در خانه می گماشتند.از سوی دیگر،به زنان لباس مردانه می پوشاندند،گیسو کوتاه می کردند وچنان می نمودند که در ظاهر نیز همانند مردان شوند ب- جامعه اسکاندیناوی (جوامع شمال اروپا)آنان خود را آزمایشگاه جامعه شناسی جهان می دانند و می کوشند تا پیشگام دگرگونی ها باشند،تغییرات جدید بیازمایند و به جهانیان ارائه دهند.بدین قرار،ملاحظه می شود که حجم و ابعاد کیفی اشتغال زن تا چه حد تابع اندیشه ها وافکار جامعه است.باید توجه داشت،به همان نسبت نیز نادیده گرفتن تفاوت های واقعی و طبیعی زن و مرد نادرست است. باید گفت،پذیرش واعمال یک سیاست واقع گرا درست است.

با پیدایی اشتغال زنان،باید هنجارهای تازه ای نیز پدید آید.به عنوان مثال،باید شاهد پیدایی هنجارهای نوینی باشیم که بر نحوه توزیع در آمد حاصل از اشتغال زنان ناظر باشند ومشخص شود این در آمد چگونه باید صرف شود ؟و با نظارت چه کسی ؟

از جانب دیگر،به همان نسبت که محرومیت زنان از بازار کار نادرست است،رمانتیسم اشتغال زن مبتنی بر آرمانی سازی اشتغال زنان نیز نا بجاست.نباید چنین انگاشت که هر زن باید شاغل باشد.هر دو سیاست با آزادی زن تناقض دارد.

اشتغال به خودی خود نوید ارتقاء زنان را به همراه ندارد.در کنار ارقام کمی زنان شاغل،باید به کیفیت اشتغال زنان نیز اندیشید.به عنوان مثال،باید دید نسبت از زنان در چه مشاغلی به کار مشغولند؟ آیا زنان صرفاً در قاعده هرم اشتغال به کار می پردازند یا امکان صعود نیز دارند؟

بر خلاف نظر مالتوس گرایان بر این اعتقادیم که هرم اشتغال متحجر و ثابت نیست،ورود زنان به بازار کار،ضرورتاً به معنای بیکاری مردان نیست.با بسط نیازها،وسعت خدمات،ارتقاء سطح زندگی قطعاً شاهد پیدایی مشاغلی جدید خواهیم بود.بدین سان زن و مرد در نظام متحجری از اشتغال، رقیب یکدیگر نیستند.

با گسترش امکانات آموزشی و شغلی برای زنان،کمتر شاهد خانواده های اضطراری خواهیم بود.به عبارت دیگر زنان به لحاظ نیاز و ناچاری،کمتر تن به ازدواج های اجباری و نامناسب خواهند داد.

اشتغال تمام وقت زنان،مخصوصاً آنها که فرزندانی خردسال دارند،و سپردن فرزندان به مهد کودک به ایجاد و گسترش پرستار- مادری می انجامد و این خود به تعادل عاطفی کودکان لطمه می زند. زیرا مربیان مهد کودک در نگهداری فرزندان،هر چند تخصص بیشتری یافته اند،با مشکلاتی هم مواجه اند.(به عنوان مثال:مربیان با تعدد کودکان مواجه اند. در حالی که مادر،گاه فقط یک کودک دارد و تمام زندگی را صرف او می کند. مربیان رشته های طبیعی پیوند عاطفی مادر- کودک را ندارند.یعنی هرگز جایگزین مادر نخواهند بود.)

باید توجه داشت،با پیدایی و بسط شرایط و امکانات زیر برای زنان:۱- فرصت های وسیع آموزشی ۲- فرصت های شغلی در سطوح مختلف ۳- تقسیم در آمد خانواده در صورت طلاق ۴- دو طرفه و دادگاهی شدن طلاق . مهر دیگر به عنوان وثیقه تأمین و به نوعی بیمه زنان نقشی ایفا نمی کند. از این رو،شاهد ازدواج هایی هستیم که در آن مهریه مطرح نیست. نظر به مطلب ذکر شده تفاوت کار و اشتغال زن را دریافت نمودیم و جنبه های مثبت ومنفی اشتغال زن را بر شمردیم لذا برای این مهم  باید  راه کارهای مناسب اندیشیده و به مرحله اجرا در آید تا جامعه و خانواد ه دچار نوعی تزلزل نشود.



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:








تاریخ: سه شنبه 1 / 5 / 1391برچسب:,
ارسال توسط دورک شاهپوری
آخرین مطالب

آرشیو مطالب
پيوند هاي روزانه
امکانات جانبی

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 25
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 35
بازدید ماه : 231
بازدید کل : 182036
تعداد مطالب : 81
تعداد نظرات : 124
تعداد آنلاین : 1